کاوه که بود چه کرد و چه شد !

ساخت وبلاگ
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه برو انجمن گشت بازارگاههمی بر خروشید و فریاد خواند جهان را سراسر سوی دادخوانداز آن چرم کاهنگران پشت پای ببندند هنگام زخم درایهمی کاوه آن بر سر نیزه کرد همانگه ز بازار برخاست گردخروشان همی رفت نیزه به دست که‌ای نامداران یزدان پرستکسی کو هوای فریدون کند سر از بند ضحاک بیرون کندبپویید کاین مهتر اهرمنست جهان آفرین را به دل دشمن استبه پیش فریدون فرخ شویم به جان و تن و چیز یک رخ شویمهمی رفت پیش اندرون مرد کرد سپاهی برو انجمن شد نه خردندانست خود کافریدون کجاست سر اندر کشید و همی رفت راستبیامد به درگاه سالار نو بدیدندش از دور برخاست غوچو آن پوست بر نیزه بر دید کی به نیکی یکی اختر افکند پیبیاراست آن را به دیبای روم ز گوهر برو پیکر و زر بومبزد بر سر خویش چون کرد ماه یکی فال فرخ پی افکنده شاهفروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش همی خواندش کاویانی درفشاز آن پس هر آنکس که بگرفت گاه به شاهی به سر بر نهادی کلاهبرآن بی بها چرم آهنگران برآویختی نوبنو گوهرانز دیبای پرمایه و گوهران بر آنگونه گشت اخیر کاویانکه اندر سر نیزه خورشید بود جهان را ازو دل پر امید بود تاریخ و سیاست...
ما را در سایت تاریخ و سیاست دنبال می کنید

برچسب : کاوه,بود,کرد, نویسنده : amaktabnamee بازدید : 313 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:10