نامه فتحعلی شاه به ناپلیون بناپارت در رابطه با همیاری و همکاری در جنگ با روسیه

ساخت وبلاگ

بادرود فراوان به درگاه ایزد منان

 

 

 

نامه فتحعلیشاه به ناپلیون بناپارت

 

 

 

 

چندانکه سفینه گردون گردان لنگرافکن بحار عالم امکان و سواحل مستقیمه المراحل دوران دارالقرار کشتی نشینان جهان کون و مکان است سفاین وجود معرکه ارای عرصه شهامت و هنگامه سرای مضمار بسالت ناظم مناظم ملک و مملکت متمم امور شوکت و دولت جوهر شمشیر جلادت و خصم افکنی  عنوان جریده دانشمندی و فرزانگی لنگر کشتی عزت اقبال ناخدای دریا حشمت و جلال زبده دانش پژوهان عدالت گستر عمده خردمندان ملک پرور مقوم قوایم محبت ابد تاسیس بونی فارت و سرهنگان جلیل الشان ممالک فصیح المسالک فرانسیس شیدالله ارکان جلالهم از امتعه کامیابی و حصول مرام گران بار و از تراکم تهاجم امواج حادثات برکنار باد . بعد از تاکید مبانی ایتلاف و استیناس بر مرات خاطر مهر اقتباس عکس پیرا میسازد که چون فرمانفرمای ملک روس رسم تودد ومصافات که در صحیفه عوالم امکان نقشی شریفتر از ان مندرج نیست نسبت به سلاطین اکثری  از ممالک متروک و بعدم صواب اندیشی و ملاحظه وخامت عاقبت طریق معاندت و مشاجرت را با هر یک از فرمانروایان ولایت قرب جوارمسلوک داشته و در این سال به اندیشه انکه ایدی تطاول بسرحدات ممالک ایران دراز و ابواب  استیلا در این حدود بر چهره خود بازدارد غافل از اینکه صعوه را در اشیانه شاهباز اغاز تمکن ممتنع الوقوع و اسایش غزال در کنار ژیان مستغرب و ممنوع است سپهبدی را با معادل چهل هزار لشکر و دویست عراده توپ والات حرب بتملیک ولایات ایروان که از ملحقات مملکت اذربایجان و از ولایات مضبوطه  سرکار خلافت بنیان است مامور و لوای عزیمت بجانب این ثغور افراخته اند چون صورت این وقایع در ایینه ظهور انطباع پذیرد ومسموع سمع کارپردازان دولت عدالت سمیر گردید که سپهبد مذکور با جنود خوبش اغاز مداخلت در این حدود نموده و ابواب تطاول و درازدستی بر چهره حال اهالی انجا گشوده است مواکب قیامت اشوب و الویه نصرت اسلوب بدون اینکه باجتماع مجامع لشکر ممالک پادشاهی پرداز و یا سرهنگان و جنگجویان ولایات محروسه خسروانی را قرین اگاهی سازد با اجناد فتح اعتیاد که در رکاب مستطاب مستعد و موجود بودند بمدافعه و منازعه ان طایفه ضاله عزینت پیرا گشتند در زمان تقارب فیتین و تقابل جانبین وصمام جان ستان و سنان خنجر خونفشان بر لشکر روس متهاجم  و حمله ور و از زمان طلوع نیز جهان افروز تا هنگام افول و غروب در ان روز بسفک دماء و قطع اعضاء و بریدن روس و دریدن صدور و قمع و بنیان هستی  ان گروه ضلالت دستور قیام و اقدام نموده مساوی دوازده هزار نفر از معاندین مزبورین را روانه عدم و خاک معرکه را با خون ایشان اغشته و توام ساخته اکثری از توپخانه و ادوات طعن و ضرب ایشان متصرف فیه لشکر تصرف توامان گردید سپهبد مذکر با بقیه السیف عساکر چون خویش را مستغرق بحر بلا و فنا مشاهده  و نایره سطوت و صلابت  غازیان فیروز را جهانسوز ملاحظه نمودند از معرکه گیرودار فرار و گریزان روی بجانب دیار ادبار خود نهادند و عساکر نصرت متظاهر تا حدود گرجستان علی التعاقب بقتل انگروه پرداخته و ساحات این سر حدات را ازلوث وجود ایشان پاک و مصفی ساختند و مواکب جهانگشا از فضل ایزد بیهمتا ظفرمند و نصرت اندوز بسمتقر خلافت کبری منصرف گردید.  از اینکه عسکر روس در حدود مملکت محروسه سلطانی دست هدم و ویرانی گشوده اند و پیشنهاد هفت اسمان نهمت ان است که سه اتیه با لشکری انجم احتشام مالا کلام بعزم تلافی و انتقام بجانب ملک روس انتهاض و ولایات قزلر و ان نواحی را عرصه قتل و تاراج ساخته الویه و استیلا و استعلا در انحدود برافرزیم و فرمانفرمای  ملک مزبور از قراریکه از مطلعین و مترددین استماع می افتد باهالی مملکت فرانسیس در مقام ستیزه جویی و عناد و منازع  و جدال انگیز با ان دولت قوی بنیاد می باشد و مکنون خاطر اشرف ان است که بنیان اتحاد و موافقت بین الدولتین قرین استدامت و استقرار و این رسم الفت و مواحدت موبد و مخلدبین الجانبین مستحکم و برقرار باشد. بناء علی هذه المراتب رقم نگار خامه اتفات ختامه میگردد که در فصل بهار که موکب جهانگشا و اعلام اسمان فرسا بجانب مملکت روس نهضت پیرا میگردد ان موسس اساس دولت و حکمرانی نیز از طرفی که معبر و مسلک عسکر مملکت فرانسیس است لشکری گران و سپاهی بیکران تعیین و عازم ان سرزمین سازند که از اینجانب جنود انجم  حشر پادشاهی و از انطرف اخبار ظفر پرور ان مملکت پناهی اغاز مداخلت بملک روس نموده کوس و نای رعد اوای کین خواهی و انتقام را در ساحات ان صفحات بلند اوا و فتنه جویان ان دیار را از قرین استهلاک و فنا سازیم و بطریقی که باید و شاید بانهدام و انعدام ان مملکت پردازیم که بعد از این در عوام عدیده فرمان فرمای انجا به این گونه اعمال ناپسندیده جسارت پیرا نگردد و قدم از مراحلی که پایه و مراتب اوست خارج نگذارد  شرایط و مراسم ایتلاف و موالفت و ضوابط قواعد استیناس و مرابطت مقتضی و مستلزم ان است که همه اوقات بمقالید مکاتیب مودت اصالت دوستانه ابواب مصافات و موالات را در میانه باز و تقدیم رسوم  موافقت و مطابقت را اغاز نموده بدستیاری خامه موالفت نگار مطالب و مهمات را بر صفایح ابراز و اظهار موضوع و مشروح سازند . باقی روزگار حکمرانی بر وفق امال و امانی باد.

تاریخ و سیاست...
ما را در سایت تاریخ و سیاست دنبال می کنید

برچسب : نامه فتحعلی, به ناپلئون,نامه فتحعلي,زندگی نامه فتحعلی, قاجار,زندگی نامه فتحعلی,زندگينامه فتحعلي, قاجار,زندگی نامه ی فتحعلی,زندگی نامه ی فتحعلی, قاجار,شجره نامه فتحعلی, قاجار,نامه های فتحعلی, قاجار, نویسنده : amaktabnamee بازدید : 371 تاريخ : سه شنبه 27 مهر 1395 ساعت: 4:40